ریزش اعتماد / حسن شکوری نسب

ریزش اعتماد / حسن شکوری نسب

حسن شکوری نسب - مدرس دانشگاه

 

مدتهاست که جامعه شناسان، محققان و بازیگران عرصه سیاست و جامعه ازکاهش شدید سرمایه اجتماعی می گویند و می نویسند و آن را تهدیدی بسیار جدی برای کارآمدی و آینده نظام می دانند. اما در طرف دیگر این هشدار، صاحبان قدرتی نشسته اند که با بی توجهی و کم توجهی به همه هشدارها و علائم هشداردهنده جامعه اسب مراد خویش زین کرد ه اند و می رانند. از اعتراضات تحلیل دیگری می کنند، مشارکت پایین را در انتخابات نادیده می گیرند، با فیلترینگ و محدودسازی فضای مجازی قصد دارند صورت مساله را پاک کنند و قس علیهذا. سرمایه اجتماعی بن مایه و مغزی به نام اعتماد دارد، همبستگی عمومی را در ماهیت خود نهفته دارد.اعتماد عمومی دیوار باغ نیست که به سیمان بنا نشد، به گل برآید!

بورس بزرگترین و مهمترین بازار سرمایه است که کسر بالایی از جامعه را در شرایط سخت اقتصادی جذب و مشغول کرده است؛ خواه سرمایه گذاری، خواه سهام عدالت و قریب یکماه است که روندی نزولی دارد. اکنون کمتر اقتصاددانی که اعتقاد به خوداصلاحی این بازار سرمایه داشته باشد، «ریزش » و «سقوط » واژگانی

است که بیشتر برای تحلیل بورس به کار می رود. درباره علت نوسانات این روزهای بورس، تحلیل های فنی، تکنیکی و علمی بسیار گفته شده، اما همه آنها به یک نقطه ختم می شوند؛ «اعتماد". اعتماد سرمایه گذاران به بازار بورس کاهش یافته یا از دست رفته است و تاکنون نه تعریف های رییس جمهوری از «بازار سرمایه گذاری مطمئن » توانسته اعتماد را برگرداند و نه دستورهای دولتی به حقوقی ها و صندوق های بورس توانسته هیجان منفی را کاهش دهد. نویدهای بانک مرکزی نیز هیچ کمکی نکرده است!

بعید به نظر می رسد «صندوق توسعه ملی » هم که برای روزهای مباداست نیز قادر باشد گره های کوری که با بی تدبیری به بازار سرمایه زده شد، کارساز شود؟!

اعتماد مساله ای فرآیندی است که در ظرف زمان و با فاکتورهای متعدد و متنوع به دست می آید، اگر توصیه و هشدارهای متخصصان بازار سرمایه جدی گرفته می شد، امروز گرفتاری یافتن راه حل قوای سه گانه را درگیر نمی کرد که آنها نیز ثابت کرده اند با دستور و توصیه بیش از هر تدبیر دیگری آشنایی دارند! دستور و مصوبه و توصیه اگر کارساز بود، تا امروز افاقه کرده بود و امید به شنبه حواله نمی شد. جامعه امروز ما که گرفتار انواع مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است و آثار تحریم ها که بر جای جای زندگی مردم سایه شوم خودش را گسترانیده، با مساله افت سرمایه اجتماعی مواجه است. بازگرداندن اعتماد عمومی از دست رفته و متزلزل، تصمیمات جدی، رفتارهای واقعی، اصلاحات ساختاری و مبارزه با فساد عینی می طلبد.

نمایش عدالتخواهی، عدالت نیست. نمایش مبارزه با فساد، فساد را ریشه کن نمی کند. توصیه و تاکید راه حل رفع مشکلات نیست و هیچکدام از آنها اعتماد را به جامعه برنمی گرداند. تلاطم های بورس آینه تمام نمای جامعه امروز ماست.

«اعتماد » برگردد، امید برمی گردد، انگیزه و مشارکت برمی گردد، سرمایه اجتماعی افزایش می یابد، رفاه و آسایش برمی گردد و تعادل حاکم خواهد شد. فقط کافی است اعتماد متقابل در سطوح بالای قدرت حاکم شود. آیا وقت آن نرسیده که به عوامل «اعتمادساز » هرچند که سخت و دردناک باشند، «اعتماد » شود.

 

چاپ