سلمان موسوی - فعال سیاسی
در سالهای اخیر شاهد تغییرات قابل توجهی در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هستیم؛ به گونهای که واژگانی هم از لحاظ محتوایی و هم شکل ظاهری در زبان و ادبیات ایرانیان وارد شده است.
حال بگذریم از خدمات ارزنده بزرگوارانی چون حدادخان عادل که در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با بودجههای کلان به تغییراتی چون "دراز آویز زینتی" جایگزین "کراوات"، "کش لقمه" بهجای "پیتزا " و "دندان آبی" بهجای "بلوتوث" همت گماردند. اما در این میان آنچه بیش از همه این عبارات و واژهها، دارای اهمیت بوده و نقش مهم در محاورات بینالمللی و سرنوشت ایرانیان داشته، واژه پر از ابهام و ایهام "ما" میباشد، "مایی" که اگر خوب درک نشود ساختار و محتوای جمله و متون و سخنرانیها را غیرقابل فهم و حتی متناقض میکند.
در ایران میان بین "مای" مردم با "مای" مسئولین تفاوت فاحشی از لحاظ ساختاری و محتوایی وجود دارد، به گونهای که این ما در هر دو ساختار کاملاً متفاوت و متناقض و غیرقابل درک میباشد و این تناقض به گونهای در حال رشد است که "مای" مردم در نقطه مقابل "مای" مسئولین قرار گرفته و "مای" مردم و "مای" مسئولین کاملاً از هم غریبه و بیگانه مینماید.
این روزها "مای" مسئولین ویترین و آیینه تمامنمای "مای" مردم شده است و "مای" مردم در گوشهای تنها و غریب دور افتاده و در خلوت خود به مرور خاطرات گذشته و زمانی که مایی در میان ماها داشت مینگرد.
"مایی" که روزگاری ولی نعمت بود؛ مایی که روزگاری، دیگر ماها خود را خادم و خدمتگزار "مای" مردم میخواندند؛ روزگاری نه چندان دور مایی که میزان، رای و نظر همین"مای" مردمی بود؛ مایی که همه امور و نهادها در خدمت و در جهت تعالی و آرامشش بود.
اما اخیراً "مایی" سر در آورده که همچون عصای موسی دیگر ماها را بلعیده و خود را مای یگانه میداند و چهره ایرانیان و ایرانی را میبایست در سیمای این مای مستقل و تمامیت خواه دید؛ و مای مردم همچون اسیری در قفسِ این مای مستبد گرفتار آمده است.
این روزها در تفسیر و تحلیل حال و روز ایران و شرایط ایرانیان اگر میان این دو ما تمایز و تفاوت قائل نباشید دچار سوء برداشت و سوء فهم میشوید. مثلاً وقتی در رسانهها و منابر و تریبونها، از ما سخن به میان میآید این ما غیر از "مای" مردم است؛ به عنوان نمونه وقتی گفته میشود تحریمها روی ما تاثیر ندارد این ما، "مای" مردم نیست؛ مای مسئولین است؛ چرا که آنچه در "مای" مردم دیده میشود تاثیرات سنگین و فشارهای دردناک اقتصادی و معیشتی است؛ یا مثلاً انتخابات آمریکا بر شرایط ما اثر ندارد، این ما همان مای زمامداران است که واقعاً این رخدادها برایشان بیتأثیر است؛ اما در همان لحظه "مای" مردم دچار استرس و نگرانیهای روانی در بازار ماشین، سکه، ارز و طلا میشود.
از دیگر "ماهای" موجود در ادبیات سیاسی ایران میتوان به نبرد "مای" مردم با همین مای قدرتمند در مبارزه با فساد و رانت و ویژهخواری و آقازاده پروری و همچنین استفاده از منابع و امکانات مالی کشور یاد کرد که همه این امکانات و منابع در اختیار یک مای حداقلی و بهرهمندی حداکثری این "مای" حداقلی از ثروت ایران و یک صدقه یارانهای به "مای" مردم یا همان "مای" حداکثری کشور میباشد.