پژوهشگر تاریخ ایران در دوره انقلاب اسلامی و نویسنده کتاب انقلاب اسلامی در بجنورد در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به بیان گوشه از ناگفتههای جنایات رژیم پهلوی در خراسان و خراسان شمالی کنونی پرداخته است.
بیژن پروان، پژوهشگر تاریخ ایران دوره اسلامی با اشاره به جنایتهای رژیم پهلوی در بجنورد گفت: جنایت تنها در کشتار و شکنجه و تبعید خلاصه نمیشود، بلکه تعریف عامتر این است که ملت مسلمان ایران در دوره پهلوی از حقوق مختلفشان محروم بودند.
وی ادامه داد: در انقلاب مشروطه در سال 1324 به بعد هم با تمام ضعفهایی که داشتند چندین دستاورد از جمله تشکیل هیئت دولت، هیئت وزرا، مجلس، فعالیت گسترده نشریات و مطبوعات به چشم میخورد.
پروان افزود: این در حالی است که از زمان روی کار آمدن پهلوی این حقوق رنگ باخت و در حالی که ظاهراً جلسات به همان روال سابق تشکیل میشد اما تا شاه فرمایش نمیکرد، وزرا حق اظهارنظر و تصمیم گیری را نداشتند و در صورتی که برخلاف نظر رضا شاه حرفی زده میشد جانشان به خطر میافتاد.
انتخاب ملک الشعرای بهار به عنوان نماینده بجنورد
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه در دوره پهلوی اول، نمایندگان به دو گروه انتصابی و انتخابی تقسیم میشدند، گفت: در سال 1304 ملک الشعرای بهار به دلیل سرودن اشعاری به بجنورد تبعید شده بود، در اوایل 1305 از تهران تلگرافی رسید که بهار به عنوان نماینده مردم بجنورد در مجلس انتخاب شده است.
پروان خاطرنشان کرد: در آن روزها نشریاتی فعالیت داشتند که سکوت را پیشه کرده بودند یا تعریف و تمجید پهلوی کارشان بود، لب و دهان خیلی از شاعران دوخته شد، برخی تبعید و شکنجه و برخی جانشان را از دست دادند.
وی اضافه کرد: در سال 1320 با انتخاب محمدرضا به عنوان جانشین رضاشاه، پهلوی دوم به همان شیوه قبل به کارش ادامه داد، در حالی که ابتدای آغاز پادشاهی قول عمل به مشروطه، رعایت حقوق ملت را داده بود، که هیچ تغییری ایجاد نشد.
این دکترای تاریخ ایران، با اشاره به اینکه ملت ایران در مقطعی از تاریخ از لحاظ وسعت جغرافیایی نیمی از جهان را در اختیار داشتند، افزود: در زمان پهلوی ایران به قدری تو سری خور شده بود که برای حفظ تاج و تخت خود به طور کامل در خدمت بیگانگان قرار داشت و آنها بودند که تعیین میکردند ایران در زمینه داخلی و خارجی چه سیاستهایی داشته باشد.
پروان گفت: با در نظر گرفتن زوایا و مؤلفههای مختلف، ایران در زمان پهلوی دوم در گروه عقب ماندهترین کشورهای دنیا قرار گرفته بود و از لحاظ میزان واردات برنج، گوشت و سایر اقلام غذایی رتبه اول را در خاورمیانه داشت.
وی با بیان اینکه پهلوی دوم نیز شهر را نماد تمدن میدانست، خاطرنشان کرد: محمدرضا در ادامه راه پهلوی اول در سخنرانی اعلام کرد که قصد داریم در آینده نزدیک تناسب جمعیت شهری و روستایی را به هم بزنیم و به میزان قابل توجهی از روستانشینان را کم کنیم.
وی گفت: با روشهای مختلف از جمله ملی کردن جنگلها، قرق اراضی، تبدیل کاربری اراضی به مسکونی توسط افسران عالی رتبه و شاهزادگان در مناطق مختلف کشور، قرق ارتفاعات برای شکار طبقات ممتاز توسط شکاربانی و کوتاه کردن دست عشایر برای چرای دامهایشان اراضی روستاییان را اشغال میکردند.
پروان افزود: بر روی رود اترک قرار بود سدی بسته شود و دیبا عموی فرح در سمت مدیرعامل سازمان آب و برق شمال 500 هکتار زمین در کنار اترک متصرف شد و با همین ترفندها هزاران هکتار زمین به بهانه تأسیس بهکده جذامیان، به اسم منابع طبیعی و به اسم موقوفه گارد شاهنشاهی از دست دهقانان خارج شد.
سند زدن روستاها به نام شهناز دختر شاه
وی ادامه داد: همچنین سروان هنرور، نماینده شاهپورغلامرضا مقدار زیادی زمین نزدیک روستای گرکز و شاهپور حمیدرضا مقدار زیادی زمین در نوار مرزی اترک را تصرف کردند. روستای خرکی در مسیر مانه و رودخانه اترک پایینتر از عشق آباد که روستایی آباد و بزرگ با آب سرشار که امروز خرمدره (خرمده) گفته میشود را به نام شهناز دختر شاه سند زدند که بعد از آن زاهدی شوهر او برای فروش این اراضی به خراسان شمالی کنونی آمد.
پروان خاطرنشان کرد: تا سال 1341 و آغاز مرحله اول اصلاحات ارضی در منطقه هنوز آبادیهای زیادی از جمله غازان غایه، کلاته چنار، شورده، کوشکی، سویوخ سو، پرسی سو، کلاته قشون و.. در بخش راز و جرگلان به سازمان املاک و مستغلات پهلوی تعلق داشت.
این مدرس دانشگاه گفت: در خراسان شمالی کنونی نیز وضعیت درمانی بسیار نامناسب بود. ساختمان نخستین بیمارستان بجنورد در سال 1343 آغاز و در سال 1347 تکمیل شد. این بیمارستان که منزل مسکونی قدیمی یارمحمد خان شادلو و بنایی مربوط به دوره قاجاریه بود با اندکی مرمت به بهداری بجنورد واگذار شد و از سوی خبرنگاران به «سفره بی نان» و بیمارستان بدون امکانات تشبیه شد.
وی ادامه داد: در دهه 50 در مناطقی چون سنخواست، دهها نوزاد و کودک به خاطر ابتلاء به سرخک جان خود را از دست دادند و تعداد زیادی مادر و نوزاد در روستاها و شهرها به جهت عدم دسترسی به مراکز درمانی و فقدان جاده و وسایل نقلیه قبل از انتقال به مراکز درمانی شهری تلف شدند که این موضوع در منطقه جاجرم و راز و جرگلان بیشتر بود، معدودی پزشک خارجی وجود داشتند، که از کشورهای بنگلادش، پاکستان، هند بودند و ملیت ایرانی نداشتند.
تلف شدن 5 کودک از سرخک در مینی بوس
پروان افزود: در یکی از آبادیهای جاجرم به نام خراشا که مثل خیلی از آبادیها فاقد پزشک و مرکز درمانی بود بیماری سرخک شیوع پیدا میکند با مینی بوس شانزده کودک را برای مداوا به بجنورد انتقال میدهند به خاطر جاده خاکی آن موقع باید 8-7 ساعت مسیر طولانی و راه ناهموار را طاقت میآوردند که پنج نفرشان در راه رسیدن به بجنورد جانشان را از دست دادند.
وی خاطرنشان کرد: قبل از انقلاب مردم بجنورد بدون امکانات اولیه نظیر آب سالم، برق، گاز، تلفن، جاده و بهداشت در مناطق مختلف شهرستان بجنورد در خانههای خشت و گلی و محلات ویران در حفرههای درون تپه و خانههای قدیمی در محلاتی مثل پای توپ و ساربان محله، ضلع شرقی پای توپ زندگی شبیه غارنشینان داشتند.
پروان افزود: تا قبل از سال 57 شهر بجنورد گازکشی نداشت، سوخت اصلی مردم نفت بود، لوله کشی آب وجود نداشت، مقابل کتابخانه دهخدا فعلی، مسیر فرودگاه فعلی، کنار مدرسه فرخی سابق، دانشگاه دارالفنون کنونی و نیروگاه در 4 نقطه شیر آب قرار داده شده بود، بقیه مردم درون منازل چاه داشتند در حالی که چاه آب و فاضلاب چند متری بیشتر فاصله نداشت.
وی اضافه کرد: در سال 1343 شهرستان بجنورد دارای 161 خط تلفن بود و با شهرستانهای همجوار مثل گنبد تماس مستقیم نداشت. شهرهای بجنورد، اسفراین و شیروان تا سال 1348 از یک کانال تلفن استفاده میکردند و سهم بجنورد فقط 4 ساعت در روز بود.
این محقق ادامه داد: هم چنین از لحاظ فرهنگی، با عقاید و باورهای اسلام به زشتترین شیوهها رفتار میکردند، در شهر مذهبی همچون بجنورد انواع مراکز فساد از جمله مشروب فروشیها فعال بود و فیلمهای مبتذل در دو سینما شهر به نمایش گذاشته میشد وی حضور توریستهای آمریکایی در شهر و مفاسدی که به همراه داشتند، استفاده از معلمان زن مجرد در دبیرستانهای پسرانه و بالعکس و اجرای زنده خوانندگان طاغوتی در شهر را از جمله اقدامات اسلام ستیزانه برشمرد.
وی اشاره کرد: با نزدیک شدن به ایام پیروزی انقلاب ایران، سومین نمایندگی ساواک در خراسان بعد از مشهد و قوچان در بجنورد ایجاد شد و از سال 52 به بعد محافل مذهبی، مساجد و حسینیهها، روحانیون و سایر اقشار تحت نظر بودند، اما مردم مبارزه را آغاز کرده بودند.
انتقال اعلامیهها از قم به بجنورد
پروان گفت: اعلامیههای حضرت امام از نجف تا قم و از قم به بجنورد منتقل میشد، حجتالاسلام طاووسی یک روحانی بجنوردی بود که در بیت حضرت امام (ره) حضور داشت و اعلامیهها را منتشر میکرد.
این مدرس دانشگاه افزود: همچنین طلاب انقلابی و جوان بجنوردی نوارهای سخنرانی و اعلامیهها را به روشهای مختلف از حوزه علمیه قم به بجنورد انتقال میدادند، مرحوم حجت الاسلام قاسم ارحامی با نام مستعار جعفر هدایتی یکی از این افراد بود که ساواک خیلی پیگیر بود این فرد را بشناسد که موفق نشد.
پروان خاطرنشان کرد: درگیریهای آشکار در بجنورد از مرداد 56 شروع شد، در مسجد امام حسن عسگری واقع در خیابان پهلوی و میدان کوروش کبیر سابق که امروزه فلکه کارگر نامیده میشود در زمان حضور علمایی از قم جهت سخنرانی، انقلابیون کنتور برق را انداختند و اعلامیههایی پخش کردند، درگیریهایی به وجود آمد و عدهای بازداشت شدند و این افراد توسط ساواک و شهربانی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند که چند شبانهروز با روشهای مختلف مانع از چرت زدن آنها میشدند.
وی ادامه داد: در مناطق مختلف همچون اسفراین، ژاندارمری با مخالفت در مقابل چرای دامهای عشایر و درخواست حق المرتع، باعث ایجاد درگیری و کشته شدن یکی از عشایر براثر شلیک گلوله ژاندارم شد.
پروان اضافه کرد: در آن روزها تعقیب و شکنجه به یک امر طبیعی تبدیل شده بود، در یک حکومت نظامی اعلام نشده در هفتههای آخر مانده به پیروزی شکوهمند انقلاب ایران تردد شبانه ممنوع و در روز هم تجمع بیش از سه نفر ممنوع بود، در حالی که اعلام نکرده بودند ولی اعمال میشد.
این محقق خاطرنشان کرد: مبارزات در شهرهای کوچکی همچون بجنورد همچون کلان شهرها نبود، مبارزات آنقدر حاد نبود، از جنگ مسلحانه خبری نبود، مبارزات بود ولی حاد نبود، نسبت به شهرهای بزرگتر خیلی ملایمتر بود، برخورد ساواک و شهربانی هم متناسب با اوضاع بود، آن روزها در شهرهای بزرگتر ناخنها کشیده میشد و اتو بر بدنشان میگذاشتند.
احداث مقر آمریکاییها در مناطق ناوه و قزلقان
وی گفت: صهیونسیتها و آمریکاییها در منطقه ما جولان میدادند، در مناطق ناوه و قزلقان و ارتفاعات بابلند آمریکایی زیر کوه مقر داشتند و اتاقکهایی از سنگ ساخته بودند و با استقرار دستگاههایی حساس تحرکات روسها را شنود میکردند، هم چنین هژبر یزدانی یک صهیونیست شناخته شده، کارخانه قند شیروان را خریداری کرد و خیلی از اراضی آباد منطقه سملقان را گرفت و تمام کارگران مسلمان را اخراج میکند و کارگران بهایی را استخدام میکرد.
پروان گفت: اینها هر یک به نوبه خود نوعی جنایت در حق مردم ایران و خراسان شمالی فعلی بوده است که مردم را از حقوق عادیشان منع میکردند.
انتهای خبر/عصر اترک